با شروع خيزش هاي اسلامي در منطقه و شمال آفريقا يكي از موضوعاتي كه حساسيت ها نسبت به آن كمرنگ شد روند پي گيري برنامه صلح آميز هسته اي ايران از جانب طرف هاي خارجي بود. اما طي هفته هاي گذشته و پس از نامه نگاري هاي اخير ميان رئيس سياست خارجي اتحاديه اروپا و دبير شوراي عالي امنيت ملي كشورمان تا حدودي اين موضوع و پيش بيني روند آتي مذاكرات ميان ايران و گروه1+5 مجددا به سطح رسانه ها و محافل خارجي كشيده شده است.
نامه1+5
«كاترين اشتون» به همراه نمايندگان گروه 6 (آمريكا، فرانسه، چين، روسيه، انگليس و آلمان) روزهاي اول و دوم بهمن1389 در استانبول با تيم مذاكره كننده ايران كه دكتر جليلي آن را سرپرستي مي كرد، به مذاكره پرداخت. در مذاكرات ژنو 3 كه پيش از آن در دسامبر 2010 برگزار شده بود دوطرف توافق كردند دستور كار مذاكرات بعدي، «گفت وگو حول نقاط مشترك همكاري» باشد. برهمين مبنا، ايران در مذاكرات استانبول ابتكاري جدي عرضه كرد كه از غرب مي خواست به عنوان الزامات همكاري 1- غني سازي در ايران را بپذيرد و 2- تحريم ها را به حال تعليق دربياورد تا متقابلا مذاكراتي درازمدت درباره نقاط مشترك همكاري آغاز شود.
طرف غربي اما در اين مذاكرات براي ورود به يك بحث سازنده در اين مورد آماده نبود و در عوض صرفا روي يك فرمول بازنگري شده از مكانيسم مبادله سوخت تأكيد داشت. روزنامه نيويورك تايمز همان ايام نوشت: فرمول پيشنهادي غرب اين است كه ذخيره اورانيوم كم غني شده ايران به ميزاني از كشور خارج شود كه تنها 300 كيلوگرم در ايران باقي بماند. دكتر جليلي در ديدار با نمايندگان گروه وين (روسيه، آمريكا و فرانسه) در استانبول اعلام كرد ايران تنها زماني موضوع مبادله را بررسي مي كند كه به عنوان «يك نقطه همكاري» مطرح شود والا اگر نگاه غرب به مبادله صرفا مكانيسمي براي تأمين سوخت موردنياز راكتور تهران باشد براي ايران به دليل توسعه توانمندي داخلي در اين زمينه، جذابيتي ندارد. روز آخر گفت وگوهاي استانبول، كاترين اشتون در موضعي غيرقابل توجيه بيانيه اي قرائت كرد كه ايران را متهم به شرط گذاري و به بن بست كشاندن مذاكرات مي كرد.
20 روز پس از مذاكرات استانبول (24 بهمن ماه 89) خانم كاترين اشتون براي اينكه به تعبيري «توپ را به زمين ايران بيندازد» نامه اي به جليلي نوشت كه به اذعان منابع غربي چيزي بيش از آنچه در بيانيه پاياني استانبول آمده بود، در آن نامه وجود نداشت.
اشتون دراين نامه بازهم از ضرورت انجام مبادله سوخت به عنوان قدم اول اعتمادسازي ازسوي ايران نام برده است اين درحالي است كه پس از طرح اين موضوع ازسوي خانم اشتون در مذاكرات استانبول، هيئت ايراني به وي تأكيد كرد كه موضوع تبادل در شرايط حاضر ديگر به عنوان يك نياز براي كشور ما مطرح نيست چرا كه توليد سوخت 20 درصد از بهمن88 آغازشده و كارخانه تبديل به ميله هاي سوخت نيز شهريور 90 در اصفهان به بهره برداري مي رسد، بنابراين، سوخت مورد نياز راكتور تهران بر مبناي توليد داخل قابل استحصال است. درعين حال، جمهوري اسلامي تأكيد كرده كه حاضر است براي تبادل سوخت از موضع همكاري و همان نقاط مشترك كه محور توافق شده براي مذاكرات استانبول بود، گفت وگو كند. اما طرف مقابل براي آغاز هرگونه همكاري بايد ابتدا لوازم طبيعي آن را كه كنار گذاشتن رويكردهاي تقابلي است، كنار بگذارد.
پاسخ ايران
دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي ايران روز سه شنبه 20 ارديبهشت 1390 (10مه2011) اعلام كرد پاسخ نامه اشتون كه بهمن ماه گذشته خطاب به دكتر جليلي نوشته شده بود تحويل دفتر وي در بروكسل شده است.
جليلي در اين نامه نوشت: «تحولات چندماه اخير نشان داد كه بسته پيشنهادي سه سال پيش ايران مبتني بر درك صحيح از واقعيت ها بوده است.»
وي تأكيد كرد: «اراده ملت ها جايگزين مناسبات استبدادي درنظام بين الملل خواهدشد.»
نماينده مقام معظم رهبري و دبير شوراي عالي امنيت ملي دراين نامه افزود كه اصرار بيهوده برخي دولت ها بر تداوم مناسبات نابرابر در جهان و مقابله با خواست ملت ها و حمايت آنها از حاكمان مستبد، ديگر نمي تواند ادامه داشته باشد.
جليلي در پاسخ به كاترين اشتون گفت: «از بازگشت شما به گفت وگو براي همكاري حول نقاط مشترك استقبال مي كند.»
وي بار ديگر تأكيد كرد كه احترام به حقوق ملت ها و پرهيز از به كارگيري فشار دوپايه اساسي براي همكاري هاست.
يك روز پس از وصول اين نامه به بروكسل، سخنگوي كاترين اشتون پاسخي سطحي به اين نامه ارائه كرد و گفت اشتون اين نامه را «آغازكننده يك دور مذاكره جديد» نمي داند.
دلايل تأخير در پاسخ به 1+5
در اينجا سؤالي كه مطرح مي شود اين است كه چرا دبير شوراي عالي امنيت ملي كشورمان اكنون به نامه اشتون پاسخ داده است؟ در پاسخ بايد گفت كه هوشمندي جليلي در انتخاب زمان پاسخ به نامه اشتون زماني آشكارتر مي شود كه وي سه ماه بعد از دريافت نامه و درحالي كه سمت و سوي تحولات جهان اسلام كاملاً به نفع ايران و به ضرر غرب است، به نامه پاسخ داد و نماينده ايران در اين پاسخ به طور ضمني گفت كه اگر قرار به گفت وگو باشد، بايد در مورد اين مسائل صحبت كنيم، چراكه قدرت چانه زني و مذاكراتي ايران افزايش زيادي يافته و در مقابل، توان و انگيزه طرف غربي براي اعمال فشار به ايران نيز كاهش يافته است.
تغيير اولويت هاي امنيتي آمريكا در خاورميانه در اثر تحولات اخير دليل اصلي كاهش توان و انگيزه آمريكا است، به طوري كه «ديويد سانگر» ستون نويس روزنامه نيويورك تايمز نوشت «آن هايي كه فكر مي كردند برنامه هسته اي ايران، خطر است، خيابان هاي خاورميانه را ببينند.»
از سوي ديگر، روابط دروني 1+5 به ويژه با روسيه و چين مخدوش تر شده است. تهاجم نظامي ناتو به ليبي، شرايط را به نحوي كرده است كه روسيه مي گويد آمريكا و غرب فراتر از قطعنامه شوراي امنيت عمل كرده اند. استراتژي روس ها وادار كردن آمريكا به جنگ زميني در ليبي و تبديل شدن آنجا به باتلاق جديدي براي آمريكا است. همچنين اختلاف نظر درمورد سوريه نيز بر دامنه اين اختلاف ها افزوده، چراكه روسيه و سوريه پروژه هاي متعدد همكاري سياسي و اقتصادي با يكديگر دارند.
سرگئي لاوروف كه چندي پيش در جمع خبرنگاران در آلماتي صحبت مي كرد، تصريح كرده است: «راهبرد روسيه ترغيب جمهوري اسلامي ايران به ادامه مذاكرات است. اينكه خانم اشتون گفته كه در نامه ايران چيز جديدي نيست با موضع روسيه مخالف است. وزير امور خارجه روسيه تصريح كرد ما طرفدار اين هستيم تا با گفت وگوي با ايران همه مسايل با رعايت حقوق كامل اين كشور بررسي شود.»
سرگي ريابكف، مذاكره كننده ارشد روسيه نيز در سخنراني اخير خود در مركز نيكسون در واشنگتن در اين باره اظهار داشت كه روسيه درخصوص تحريم ها با آمريكا يك اختلاف نظر جدي دارد و آن اينكه طرف آمريكايي تحريم ها را مؤثر مي داند اما روس ها تحريم ها را مؤثر نمي بينند.
به نوشته روزنامه آمريكايي واشنگتن پست، سرگي ريابكف در سخنراني خود تأكيد كرد كه روسيه درخصوص تحريم ها با آمريكا يك اختلاف نظر دارد و آن اينكه طرف آمريكايي تحريم ها را مؤثر مي داند اما روس ها تحريم ها را مؤثر نمي بينند.
در گزارش كميته تحريم نيز ادعا شده كه چين واسطه معامله موشكي ايران و كره شمالي بوده است كه اين ادعا هم موجب رنجيدن چيني ها و اضافه شدن دامنه اختلاف هاي دروني 1+5 شده است.
در مجموع، انتخاب زمان فعلي براي پاسخ دادن به نامه اشتون در اوج به هم ريختگي و سردرگمي داخلي 1+5 و پيشرفت تحولات منطقه، هوشمندانه ترين تصميم بود و طرف غربي نيز به دليل همين شرايط پاي ميز مذاكره نخواهد آمد.
اين درحالي است كه اراده تصويب تحريم هاي جديد و حتي اعمال قوي تحريم هاي قبلي نيز سست است. همچنين هرچه جلوتر مي رويم، تصميم هاي آمريكا بيشتر جنبه سياست داخلي خواهد داشت و اوباما براي بردن انتخابات بايد مشكل اقتصادي و اشتغال را حل كند، چراكه موفقيت در عرصه سياست خارجي مانند ماجراي كشته شدن بن لادن كمك چنداني به او نمي كند و تأثيرهاي كوتاه مدت و مقطعي خواهد داشت.
نكته پاياني
با وجود اينكه اين نامه نگاري جديد يك تحول در اخبار مربوط به برنامه هسته اي ايران محسوب مي شود اما به نظر نمي رسد 1+5 به زودي آمادگي ورود به مذاكراتي جديد با ايران را داشته باشد چراكه تقريباً تمامي تحليلگران غربي عقيده دارند خيزش هاي منطقه موقعيت سياسي و مذاكراتي ايران را به شدت رشد داده و تحت اين شرايط ايران رد هرگونه مذاكره احتمالي به وضوح دست بالا را خواهد داشت.
اشتون در نامه خود براي اولين بار خاطرنشان كرده بود كه پذيرش غني سازي مستلزم فرآيندي است كه ابتداي آن پذيرش مبادله سوخت از سوي ايران است.
اما اين پيشنهاد درحالي مطرح شده كه در دوره بوش و ابتداي دوره اوباما، هيچ گاه از «پذيرش غني سازي» در ادبيات رسمي طرف مقابل استفاده نمي شد، بلكه تأكيد آن ها بر فعاليت صلح آميز هسته اي ايران به اين معني بود كه لزوماً غني سازي در اين چرخه فعال نباشد و هرگاه نيز كه از پذيرش حقوق ايران سخن گفته مي شود، مقصود از آن، همين رويكرد بود.
اشتون البته در نامه خود در واكنش به اينكه مذاكره كنندگان ايران در مذاكرات استانبول بر لغو تحريم ها و توقف اجراي قطعنامه ها به عنوان شرط اول تعامل به جاي تقابل تأكيد كرده بودند، گفته است كه شرايط لغو تحريم ها در قطعنامه ها آمده است. اما نكته مهم تر اين است كه تا پيش از اين مي گفتند فرآيند گفت وگو درمورد غني سازي با تعليق شروع مي شود اما اكنون مي گويند كه آغاز فر آيند با پذيرش مبادله است.
به تعبير ديگر، غرب اصرار دارد كه قدم اول را بايد ايران با پذيرش مبادله سوخت بردارد و مبادله كه انجام شد، وارد مذاكره مي شويم تا روي يك فرمول بحث كنيم اما جمهوري اسلامي مي گويد براساس توافق مذاكرات ژنو3، بايد گفت وگوها حول يافتن نقاط مشترك براي همكاري باشد و از آنجايي كه پيش نياز همكاري و تعامل كنار گذاشتن رويكرد تقابلي است و نمي توان هم زمان با تقابل، تهديد و اعمال فشار اقتصادي و تجاري، تعامل كرد، بايد اجراي تحريم ها و قطعنامه ها متوقف شود.
با اين حال، به نظر مي رسد غرب نيز ايران هسته اي را پذيرفته و چاره ديگري ندارد، بنابراين، در صورت شكل گيري مذاكرات جديد، مهم ترين خواسته اين است كه ايران متعهد شود ژئوپولتيك خاورميانه را تغيير نمي دهد.